کسوف دل
من بعد از این همه سال که عمر از خدا گرفتم به تازگی یک نکته را فهمیدم. اشتباه نکنید یعنی همین دیروز، نه یک سال قبل نه یک ماه قبل و نه حتی یک هفته قبل. دقیقا همین دیروز. مطلب این بود که من متوجه شدم که هر کس چادر سر می کند و ولایت فقیه را قبول دارد و شخص کنونی را به عنوان رهبر قبول دارد حزب اللهی است نه حزب اللهی. حزب اللهی به معنی عام کلمه نه مفهوم آن. به معنی آن چیزی که چماق به دست و انحصارطلب و فاشیست و دگم شناخته می شود. به معنی کسی که که جز خودش و آدم های مثله خودش با هیچ کس نمی تواند ارتباط برقرار کند. اصلا این دیگران هستند که او را در جمع تحمل می کند و ایشان خود هیچگونه قدرت برقراری ارتباط با کسی را ندارد. و همانا انسان خوب آن کسی است که حجابش شل باشد، بی حجاب نه ها، حجابش شل باشد. شل یعنی این که حتی اگر چادر می پوشد هم یک آرایش ملایمی داشته باشد و موهایش کَمَکی خودنمایی کند و تریپ روشنفکری بزند. یعنی نه این که علنا بگوید ولایت فقیه را قبول ندارد، بلکه دائم و متفکرانه با قیافه همه چیز دانی و همه چیز فهمی انتقادهای ریز و بعضا در پس پرده تند بکند و حتی اگر اطرافیان یا خانواده اش درجه مذهبی اشان بالا باشد شروع به طرفداری از کمتر مذهبی ها بکند و دائم دل بسوزاند که رفتار مذهبی ها باعث شده این ها این طور شوند و با هر گروهی اهل لاس زدن باشد که بگویند این روابط عمومی اش بالاست و منحنی انعطاف پذیری اش خیلی پهن است و ..... و همانا بنده همین دیروز فهمیدم که من هم یکی از همانان گروه یک هستم و تاکنون اشتباهی بوده ام. فهمیدم من کسی هستم که فقط یک نفر است که می تواند من را در گروه تحمل کند. من چون معتقدم یا آدم اگر چادری و باحجاب است باید درست حجاب داشته باشد و اگر نمی خواهد چادر سر کند خودش و چادر را مسخره نکند حتما جز حزب اللهی چماق به دست و متحجرم و قدرت برقرای ارتباط با بقیه ندارم. اگر ولی فقیه و شخص کنونی رهبر را قبول دارم نه به خاطر این است که معیارهای رهبری را می دانم یا شاید هم خبرم تحقیقی راجع به این قضیه کرده باشم بل به این دلیل که یک حزب اللهی هر کسی و با هر شرایطی رهبر باشد می پذیرد و کورکورانه و بی دلیل از او حمایت می کند.من کسی هستم که باید یک شهید دهه شصتی از قبر بیرون بیاید و با هم ازدواج کنیم و .... می دانی کجایش جالب است؟ این که این شناخت را از خودت از طرف کسانی پیدا کنی که بیشتر از چندین سال است که تو را می شناسند و با افکار و عقایدت آشنا هستند. می دانی مشکل از کجاست. مشکل از تعاریفی است که در ذهنشان رسوب کرده. چون تعاریف در ذهنشان ثابت است آدم ها را در آن تعاریف دسته بندی می کنند. ذهنشان قفل است و نمی توانند برای آدم های جدید اطرافشان تعاریف جدید تولید کنندو و تعاریف را بر اساس آدم ها دست بندی کند. پسا نوشت: نداریم. چون خوابمان می آید.
Design By : Pichak |