کسوف دل

متاسفانه پدیده مذکور یعنی شهرستانی و تهرانی یکی از معضلات اساسی امروز شده است. به دلیل تجمع و تمرکز امکانات در تهران و ساختن تصویری زیبا و جذاب از تهران در خارج از آن موجب هجوم خیل عظیم شهرستانی ها به سمت تهران است. هر کس به بهانه ای. یکی به بهانه ی  کار، یکی به بهانه تحصیلات، یکی به بهانه ازدواج و این باعث شده است که تهران ملغمه ای شود از افکار و آدم های مختلف و از لحاظ فرهنگی غیر مشخص. از لحاظ حجم ترافیکی هم در حال ترکیدن.

اینجانب هم اکنون به مدت 7 سال است که در محیط دانشگاه با این مشکل فرهنگی مواجهم. دخترانی که برای تحصیل از شهرستان خودشان به تهران می آیند و خیال می کنند که تهران قبله همه آرزوهاست. دخترانی که خیال می کنند که برای رسیدن به تو که تهرانی هستی باید با تو رقابت کنند. انگار کنی که تو حق آن ها را خورده ای. به هر دری می زنند که بگویند از تو بهترند. یا تو غلط می فهمی و غلط رفتار می کنی تا خودشان را اثبات کنند. به عبارتی این عقده شهرستانی بودن را پشت غرور و همه چیز فهمی خود پنهان می کنند. و دائم این تکیه کلامشان است که مگه هر کی تو تهرانه تهرانیه. تهرانی ها همه از شهرستان اومدن.

خدا وکیلی من نگاهم به آدم ها هیچ وقت تهرانی و شهرستانی نبود تا این که با ورود به مقطع فوق زمانی که من بین 6 دختر کلاس تنها تهرانی بودم توجهم به این مسئله جمع شد. توه آن ها به نحوه صحبت کردن من، نحوه لباس پوشیدنم، خانواده ام، اطرافیانم، وضع مالی و غیره کم کم باعث شد تا من بفهمم نه مثله این که من یک تفاوت هایی با آن ها دارم.

این دختران شهرستانی به هر دری می زنند تا در تهران بمانند. به خصوص با بالاتر رفتن سطح علمی اشان به دلیل نبود کار و نبود همسرانی مناسب و در خور شان آن ها در شهرستان خودشان باعث شده تا هر دست و پایی بزنند تا در تهران بمانند. خیلی هایشان بهترین و کم خرج ترین مسیر را یافتن شوهر تهرانی می دانند. در دانشکده ما چند مورد مشهود بود که آن قدر آویزان پسرهای مختلف شدند تا این که با آن ها ازدواج کردند. نکته جالب این جاست که سطح توقع این دختران نسبت به دختران تهرانی بسیار بالاتر است. از کار، از شوهر آینده و غیره انتظارات ماورایی دارند و چون در میان خانواده خود و شهرستان خودشان به عنوان شاخص شناخته می شوند فکر می کند که از دماغ فیل همین لحظه سقوط نموده اند و همه باید به آن ها سرویس بدهند.خیلی هاشان به هر ضرب و زوری حلال یا حرام پول جمع می کنند و در تهران خانه مجردی می گیرند (با وجود همه مسائل و مشکلات فرهنگی ناشی از آن) و  کاری دست و پا می کنند تا به هر طریق در تهران بمانند. بعضی ها تحصیلات خود را هی ادامه می دهند تا در تهارن بمانند اگر مقطع لیسانس هستند به جای 4 سال، 5 سال می مانند، در مقطع فوق به جای 2 سال، 3 سال می مانند و د مقطع دکترا کلا می مانند.

همین ها هیچ عرقی به شهر خودشان و بالاتر رفتن سطح فرهنگی و علمی شهر خودشان ندارند و حاضر نیستند که هیچگونه فعالیتی برای رشد شهر خودشان انجام دهند و فریادشان بلند است که تهرانی ها همه چیز را برای خودشان میخواهند و به شهرستان ها نمی دهند. خب عزیز جان وقتی که تو خودت برای رشد شهر خودت ارزشی قائل نیستی و عرقی نداری، پس چگونه توقع داری که دیگران برای آن جا دل بسوزانند.


نوشته شده در چهارشنبه 94/3/20ساعت 7:59 صبح توسط زهرا نظرات ( ) |


 Design By : Pichak