سفارش تبلیغ
صبا ویژن




























کسوف دل

محبوب شرقی من

باران آفتاب

راز روشنای نگاهت بود 

و عشق

تنفس زمان در زمین شوق

آن‌روزها

زبان ابرازم

معتقد به تعقید نبود

نگاه می نوشتی

شراب می خواندم

در مستی سماع اشک

و همهمه بی صدای بغض

موسیقی ملایم شب هایمان بود

آه ای زیبای زرتار

چقدر تاریک نشسته ام

پشت ابرهای تیره‌ی تردید

بر زمختای این صخره سنگی

در تبعید بعید آرزوهای باد

سردم است . . .

آغوش مهربانیت کو؟

 

پسانوشت: خودت باش و خودت و خودت. بی گدار باش و بی چهره. بی شادمانی عمیق و بی غم بی پایان. 

قالتاق شاید هم قالتاغ یا غالتاق یا شاید هم غالتاغ نباش.

لقد کان لکم فی رسول الله اسوة حسنه

اخلاق نبوی (بزرگترین آرمان واقعی , و بزرگترین واقعیت آرمانی)



نوشته شده در دوشنبه 94/6/9ساعت 5:33 عصر توسط زهرا نظرات ( ) |


 Design By : Pichak