کسوف دل
منفعت طلبی و لوکس صفتی، امروز تفکر غالب میان خواص و عوام مردم است. کافی است اندکی از منافع شخصی طرف در مشت شما باشد، تا وقتی به منفعتش نرسیده پاچه خوار و پاچه مال شماست. شب و روز به فکرتان است و تا می تواند در راستای راحتی و آرمش شما و برقراری روابط حسنه با شما تلاش می کند. بعضی ها زور و از بالا حرف زدن را برای رسیدن به منفعتی که در مشت شماست به کار می برند ولی اغلب موفق نیستند و همان شیوه دست پایین برخورد کردن و پاچه مالی بهتر و سریعتر پاسخگوست. فقط کافی است که طرف بتواند مشت شما را باز کرده و عزیز منفعتش را از دست شما برباید، آنگاه بهترین راهکار این است که سوت زنان بروید و در افق محو شوید، چون طرف حتی به خودش زحمت خداحافظی با رابطه با شما را نمی دهد. در عوام این امر بسیار کوچک و محدود است و در حد گیس و گیس کشی کودکانه خاتمه می باید. مثلا راننده تاکسی ای که هنرش گرفتن صد تومان بیشتر از هر مسافریست، پارکبانی که که 500 تومان بیشتر از شما می گیرد، و خلاصه عوام بیچاره که زورشان به آن بالاها نمی رسد شروع می کنند به چاپیدن یکدیگر و از این دور زدن و زیرآب زدن های کوچک بسی هم خرسند و راضی اند. اما در رده خواص که زور و ثروت و قدرت در دستشان است این وضع بسی تر فرق می کند. طرف تا منافعش در دست توست جوری با تو برخورد می کند و جوری تو را بادکنکی بزرگ می کند که خودت باورت نمی شود یک همچین آدم علیه السلامی بودی و چرا تا این زمان از این جایگاه ویژه ات غافل بودی و بادی در غبغب یا شاید هم قبقب نه همان غبغب می اندازی و شادمان با تبختر راه می روی که مسلمان نشوند کافر نبیند. وای از آن روزی که بهره دهی ات تمام شود مثل مورچه که زیر پای فیل له شود، له می شوی له له و بهتر است بقیه عمرت را خانه نشینی اختیار کنی و به عبادت و استغفار به درگاه ایزد منان روی بیاوری که بلکه زودتر تو را ببرد به آن جهان که تحمل بعدش سخت تر از رنج قبلش است. این از منفعت طلبی بعدترش می شود آن لوکس صفتی که در کوچک و بزرگ و زن و مرد اغلب (اغلبش به خاطر بیچاره گمنامانی است که ساده زیستی صفت شخصیتی اشان است و هر صد هزار سال یکی دو نمونه را خدا می فرستد که مردم شاید ببینند و کمی به فکر فرو روند) هست. فقیر و غنی و رییس و مرئوس ندارد. هر کس دستش برسد فروگذار نمی کند. صفت اخلاقی است تا ثروت مادی است. بسیارند که در عین نداری این خوی را در ذهن می پرورانند و به محض رسیدن به کمترین دارایی فخر می فروشند و حکمرانی می کنند حتی اگر شده بر یک ..... ربطی به دانستن فرق هر از بر هم نیست. چون لوکس بودن تشخص و احترام می اورد پس باید آن را داشت. (استدلالی کاملا ساده و منطقی) از رخت و لباس بگیرتا خوردرو تا لوازم دیجیتال و خانه و .... دوستی داشتم که می گفت باید تبلت خرید چون همه دارند و باید داشت و باید همه جا دست گرفت و م دهانم باز مانده بود از این حکمت مطلقه ای که از دهانش ترواش نمود. باز تا این جای کار هم اشکالی ندارد. بدش از آن جا شروع می شود که بخواهی به دیگران به این چشم نگاه کنی. فلانی چون ماشینش لوکس است و لباس هایش مارک دارن و قس یا قص علی هذا پس برای مشاورت و موانست لایق ترن. طرف چون لوکس است و ماشین فلان سوار می شود پس اگر بر سر کاری هم قرار بگیرد بهتر و شیک تر کار انجام می شود. و فعل read و write را استفاده کند در "ان اکرمکم عند الله اتقکم" که امروز مهم ترین هدف رسیدن به خدا و تعالی روح بشری نیست بلکه رسیدن به مناصب قدرتی و حکومتی و مدیریتی و دست یازیدن به منابع ثروت و شهرت است و هر چه در این راستا باشد ارزش انسانی است و بقیه سادگی و حماقت و کوته فکری است و آن که این ندارد بی سیاست است و این رشته را بگیر و برو تا برسی به همان یکی دو متر که همه می روند تویش. ما بعد القبل نوشت: 1- و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین (شعار امروز) 2- 27 بازدید کننده در ساعات اولیه شب برای یک وبلاگ بی بازدید و دیر به روز شده کمی عجیب است و کمی تر مشکوک. 3- با آمدن زلزله و با خاک یکسان شدن تهران کاملا موافقم. امید به این که مردمانی جدید بیایند که روح گذشت و ایثار و رحم و محبت نسبت به هم داشته باشند و هدفشان حذف کردن و گاز گرفتن و از روی هم رد شدن همدیگر نباشد.
Design By : Pichak |