کسوف دل
چرا این قدر سخت است که به حریم خصوصی هم احترام بگذاریم. به حال هم و احساسات هم احترام بگذاریم. لازم نیست هی دائم در کار هم فضولی کنیم. دوستی دارم که که وقتی می خواهد چیزی بهت تعارف کند، تو بگویی نمی خورم پوستت را می کند که باید بخوری، تا نفهمد که چرا نمی خوری ولت نمی کند. هی صد بار می گوید بخور چرا نمی خوری. بعد کلی هم تحلیل پشتش ارائه می دهد که حتما برای لاغر ماندن است. حتما برای رعایت سلامتی است. حتی رفته بود تحقیق کرده بود اینترنتی که ببیند علت بی اشتهایی و کم خوردن من چیست و کلی تحلیل ارائه می داد. در صورتی که تاکنون به این فکر نکرده ام که برای لاغر ماندن چه بخورم و چه نخورم و یا حتی چاق شدن. آن هم من که با فقیران اتیوپی تفاوت ظاهری چندانی ندارم. خب بعضی وقت ها دلم نمی خواهد بخورم برای دلم نمی خواهد چه دلیلی می توان آورد. دیر بیایی باید بگویی کجا بودی، زود بیایی باید بگویی چرا زود آمدی. حتی گاهی باید از تلفنی که با شخص دیگری صحبت می کنی به او هم پاسخگو باشی. برای همه چیز تا رستت را نکشند ول نمی کنند. ورزن جدیدش امروز بود که کسی با اصرار می خواست بداند که پای کامپیوتر در دانشگاه نشسته ام درس می خوانم یا نه ول می چرخم. خب به تو اصلا هیچ ربطی ندارد. قبلن تر ها صبرم زیادتر بود و یک جوری بالاخره جواب می دادم. الان دیگر حوصله این جور فضولی ها و دخالت دیگران در حریم خصوصی ام را ندارم. به خصوص این که فکر می کنم سرک کشیدن های دیگران و چشم زدن هایشان خانمانمان را بر باد داده. کی یاد می گیریم که حریم خصوصی دیگران مال خودشان است و پایمان را از آن بکشیم بیرون.
Design By : Pichak |